محل تبلیغات شما



در جهت یاری و کمک به هموطنان عزیز و نیز ارائه آموزش های لازم در جهت پیشگیری از ابتلا عزیزان به ویروس کرونا کانال تلگرامی با آیدی زیر را راه اندازی نموده ایم که اطلاعات جامع و کافی را در مورد ویروس "کرونا" منتشر می نماید. @salamat14   
 آیدی ادمین @hmazahere


حمید مظاهری راد

 

گاهی فوتبال چنان در صدر اخبار قرار می گیرد که نتایج آن از تصور خارج می شود. وقتی بیشتر مردم بدلیل انجام برخی بازی های حساس حتی به اتفاقات بزرگی که در دنیای ت، اقتصاد و اجتماع رخ می دهد توجهی نشان نمی دهند، در می یابیم که فوتبال به عنوان یک ورزش گروهی تبدیل به پدیده ای گردیده که توانسته تمام دنیا را به گونه ای تسخیر نماید که حتی می تواند معادلات ی، اجتماعی و اقتصادی را نیز بر هم بزند. تخمین زده شده که نزدیک به دو میلیارد نفر از ساکنان کره ی زمین به درجات مختلف علاقمند به فوتبال هستند. و برآوردها حاکی است که حجم اقتصاد فوتبال بیشتر از حجم اقتصاد برخی از پیشرفته ترین کشورهای صنعتی از جمله هلند است.

تجلی شادی ها، توانایی ها و زیبایی های اقوام جوهره ی ورزش را در طول تاریخ کهن سرزمین مان تشکیل می داد.

کتاب "فوتبال و فلسفه" اثر مایکل آستین توسط انتشارات دانشگاه کنتاکی آمریکا منتشر شده و نویسنده بر آن است که فوتبال عامل هویت جمعی در جوامع کنونی بوده و احساس تعلق جمعی به افراد جامعه می‌دهد. گفته می شود یکی از سخت جان ترین احساس تعلق ها احساس تعلق به تیم فوتبالی ست که شخص به هر دلیلی برای خود بر می گزیند. این میزان اهمیت باعث شده فوتبال از یک ورزش فراتر رفته و تبدیل به محل تصادم منافع و خواست ها و هویت ها شده است.

باید توجه داشت در حال حاضر فوتبال به عنوان یک نهاد در فرهنگ ملی کشورها در آمده است، این ورزش به عنوان یک ورزش وارد نهادهای آموزشی اعم از عمومی و خصوصی شده است. فوتبال در حال حاضر باعث شده به عنوان عاملی در حفظ هویت جمعی مطرح باشد، به عبارت دیگر فوتبال عامل وحدت اجتماعی و عامل احساس تعلق جمعی است.

چه چیز باعث شده یک بازی تا این حد جدی شود؟ جذابیت های نهفته در این بازی یا عوامل دیگر؟ آیا می توان بازیی که در آن بازیکنان چند میلیون دلاری رد و بدل می شوند را ورزش مردمی خواند؟ آیا با وجود ریاست و اعمال نفوذ ثروت اندوزان و تمداران بر باشگاه ها و تیم های ملی می توان فوتبال را کماکان ورزش مردمی خواند؟ صاحب نظران معتقدند وقتی مسئله ای تا بدین حد می تواند جامعه ملی را متاثر و ملتهب کند، دیگر نمی توان آن را ورزش در چارچوب اوصاف رایج آن دانست. 

اخبار بعضا خبر از وقایع تلخ و غم انگیزی می دهند که بدون کنترل رخ داده و نشان دهنده رواج جنون و خشونت در این ورزش همه گیر و مفرح حرفه ای است که تاسف بار است. صحنه های زشتی در طول بازی و یا پس از آن به وجود می آید که بیانگر رفتار زننده از جانب بازیکنان و هواداران تیم های ورزشی می باشد.

برخی از تماشاگران و طرفداران تیم های ورزشی از پرداختن به اعمال و حرکات خشونت آمیز ابائی ندارند و مبادرت به پرتاب اشیائی به سوی ورزشکاران، مربیان و داوران می کنند، اموال و تاسیسات ورزشگاه ها را تخریب می کنند، آشوب های خیابانی به راه می اندازند و با تماشاگران و هواداران تیم مقابل به نزاع می پردازند. رفتار خشونت آمیزی که به ״اوباشگری״(Hooliganism) موسوم شده و گستره ای از دگرگونی های کلان اجتماعی تا عوامل خرد را در بر می گیرد.

هر عاملی ممکن است باعث تحریک این نوع رفتار افراد شده و در نتیجه آنان عکس العمل های متفاوتی را از خود نشان دهند. رفتاری که گاهی شکل بزهکارانه به خود گرفته و در جهت تخریب آگاهانه اموال، اشیا و متعلقات عمومی و نابودی آثار هنری و تمدن است. متعلقات عمومی در معرض رفتارهای ویرانگر قرار گرفته و عاملان سرخوردگی های روانی، شکست ها، ناکامی ها و نیتی های خود را متوجه اموال عمومی می کنند.

با وجود آنکه تمام باشگاه های ایران عنوان فرهنگی ورزشی» را یدک می کشند اما در واقع هیچ فعالیت مفیدی را در زمینه های فرهنگی انجام نمی دهند.

و اما چاره کار آن است که بایستی مراکز علمی و دانشگاهی به گونه ای جدی به بحث های نظری درباره خشونت و پرخاشگری پرداخته و لطمات و تبعات این نوع رفتار را به خانواده ها از طریق رسانه های جمعی و مراکز آموزشی گوشزد نمایند.  مسئولین فرهنگی کشور می باید با پرداختن به برنامه های فرهنگی و الگوسازی های مناسب، با بهره گیری از نظرات صاحب نظران، کارشناسان و نخبگان بستر را برای پرداختن به فعالیت های سالم و به دور از خشونت آماده سازند.



داستان فردوسی پور و کسانی که شیرینی لحظات هر چند کوتاه را هم از مردم دریغ کردند.         
✍️ حمید مظاهری راد              
بعد از برخوردهای نابجای مدیران رسانه ی ملی با مجری توانمند و محبوب برنامه ی ورزشی نود، سیل انتقادات، نیتی ها و اعتراضات از سوی مردم و اصحاب اندیشه به سمت صدا و سیما روانه شده و عده ای سودای تحریم برنامه های رسانه ی باصطلاح ملی را در سر پروراندند. اما آنچه که سبب ساز چنین اتفاقاتی می گردد را بایستی به درستی علت یابی نموده و در خصوص آن تامل کرد. آنچه که اتفاق افتاده است چیست؟ آیا مردم عاشق شخصیت این مجری توانا بوده و ایشان کاریزمای خود را مدیون چیست؟ یقینا دلیل اصلی این همه محبوبیت در جایی دیگر نهفته است و شخصیت ایشان به تنهایی نمی تواند او را نزد اذهان و افکار عمومی به این مرتبت برساند. دهه ها پیش که تنها رسانه ی این مردم توسط عده ای انحصارطلب به نفع جریانی خاص مصادره شده و رادیو و تلویزیون که می بایست محل نخبگان و اثرات فرهنگی می شد به محلی برای قدرت نمایی اقلیتی غیر مردمی مبدل گشته و آرای مخالف در آن اعتباری نیافت. یک اتفاق موجب گردید تا مردم متقاعد شوند که ساعاتی از وقت گرانبهای خود را به برنامه ای متفاوت به نام نود اختصاص داده و مهاجرتی مع درشب های روز دوشنبه از دیگر رسانه ها به رسانه ملی و خانه ای به نام نود آغاز گردیده و صاحبان واقعی رسانه ی ملی که با پول بیت المال و برای اهدافی خاص اداره می گردد، مهمان این برنامه ی وزین شدند. فردوسی پور نماد شفافیت در سازمانی شده بود که اگر محلی برای تضارب آرا می شد، شاهد آن همه فساد، تباهی و تبانی در کشور نبودیم. اگر نمایندگان واقعی طیف های مختلف فکری در صدا و سیما حضور یافته و نظرات خویش را برای غنی سازی برنامه های ساخته شده ارائه نموده و تک صدایی رواج داده نمی شد، اعتماد مردم به مسئولین نیز بالاتر می رفت. فردوسی پور تبانی و فساد را در جامعه ی هدفی که در این برنامه  گذاری شده بود ( فوتبال و اهالی آن) به چالش می کشید و حتی کسانی که به فوتبال و در کل ورزش علاقه ای نداشتند به تماشای صحنه هایی می نشستند که در جامعه ای به گستره ی ایران در نهادها، ادارات و مراکز مختلف و اشلی بزرگتر در حال گسترش بود. یاس مردمی که تفاوت را حداقل در این برنامه احساس می نمودند با تعطیلی و عدم پخش برنامه ی نود البته با تهیه کنندگی مجری توانمندش، بیشتر شده و نگرانی شان بدان علت است که انحصارطلبان تاب تحمل تنها برنامه ای را که مردم بدان دلخوش نموده بودند نداشتند. البته وقتی می بینند فردی که چنین ظلمی را به افکار عمومی می کند از خاندان مدعیان قدرت طلبی است. نگرانی شان دو چندان می شود و انسان نمایانی را به تصور می آورند که شیرینی این لحظات هر چند کوتاه را هم از آن ها دریغ کردند.  
                                                 
@moderate14


با ورود به اینستاگرام اینجانب حمید مظاهری راد و ثبت درخواست تان مقالات متعدد در زمینه های یاد شده را بصورت رایگان درخواست دارید.ضمنا آیدی تلگرام اینجانب نیز hmazahere@ برای همین منظور و خدمت رسانی در اختیارتان قرار می گیرد.معتقدم که زکات علم نشر آن می باشد.

در ضمن دهکده سلامتی خدمتی دیگر در جهت گام نهادن به دنیای متفاوت با مشخصات زیر در اختیارتان خواهد بود.

دهکده سلامتی مظاهری راد:
دهکده سلامتی را به دوستان خود با آدرس زیر معرفی کنید چرا که این گروه تلخیصی از مطالب ضروری برای سلامتی تان میباشد. در این گروه تحت هیچ شرایطی تبلیغ انجام نگرفته و فقط مسائل مهم و کاربردی منتشر میشود.دوستان عزیز می توانند در صورتیکه مشکلی درمانی داشته و یا خواهان پیشگیری و درمان هستند با شماره ی تلفن اینجانب 09144075611 از طریق تلگرام مشکل خویش را مطرح سازند تا از طریق کارشناسان و متخصصان پاسخ مناسب دریافت دارند. این گروه نیازهای مهم سلامتی شما را تا حد زیادی برطرف کرده و زندگی بهتری را با این گروه تجربه نموده و گره های روانی و امراض جسمانی تان تا اندازه ی زیادی برطرف میشود.
https://telegram.me/salamat14

و آیدی salamat14@


یقینا پیروزی اخیر بازیکنان تیم ملی و راهیابی به جام جهانی که بیشتر در اثر درایت ؛ راهبری و توانمندی سرمربی فهیم اتفاق افتاد کام ملت بزرگوارمان را پس از پیروزی های اخیر در انتخابات های ریاست جمهوری و شوراهای شهری و محلی شیرین نمود و نشان داد که عزم و همت مردم شایسته مان را ( که در اثر ممارست و تلاش روزافزون و آگاهانه اتفاق افتاده )خداوند باریتعالی پاسخی در خور داده و تغییر آغازی است که در خرداد پر حادثه دیگربار رخ داده است.آنچه که در این راهیابی بیش از پیش رخ نمایاند و درس بزرگی در دیگر عرصه ها می تواند باشد آنستکه برخورداری از مومات توسعه و دنیای مدرن یعنی علم و دانش ؛ جز لاینفک و جدایی ناپذیر جهان پرتلاطم حاضر بوده و در این وانفسا تنها کسانی موفق اند که در راستای کسب آخرین تکنیک ها ؛ استراتژی ها و تاکتیک های شناخته شده گام بردارند.فوتبال که نگارنده بارها آن را در پست های مدیریتی و مربیگری تجربه نموده می تواند درس بسیار بزرگی در جهت اعمال مدیریت تیمی و سیستمی که در آن اجزا ؛ قسمتهایی از یک کل هستند ؛ قلمداد گردد.دانش روز جهان را نه با ادعا که با بهره مندی از آن و در تمامی سطوح و با حضور انسانهای بزرگ می توان وارد حوزه های مدیریتی نمود و جهان امروز دنیای باورهای مدیریت علمی می باشد.اداره امور به روش سنتی ؛ ارباب رعیتی و سلسله مراتبی دیگر پاسخگوی نیازهای بشر نبوده و دیده ایم که سیستم های علی اصغری در فوتبال پاسخ مناسبی نگرفته است.شاید تنها نتیجه ی گهرباری که از فوتبال می توان دریافت نمود سیستمی کار کردن است که در سایه ی راهبری آگاهانه ؛ همدلی و هدف گذاری صحیح امکان پذیر می باشد.این پیروزی بزرگ را خدمت ملت نیک اندیش تبریک میگویم.فعال و کنشگر ی حمید مظاهری راد


بخش بزرگی از خاطرات دوران کودکی ام را پر کرد.در دهه پنجاه نیمه های شب همه از خواب بیدار می شدند تا از طریق تلویزیون شاهد رقابت های نفس گیر این مشت زن تازه مسلمان شده باشند.شاید گرویدنش به دین مبین اسلام اصلی ترین مشوق مردمانی بود که حتی در محمد علی کلی بدنبال گمشده ی اصلی خویش یعنی هویت اسلامی شان بودند.کلی بسیاری از ایرانیان را در محافل و مجالس و خانه ها و قهوه خانه ها (در آن هنگامیکه اغلب خانه ها از وجود این جعبه ی جادویی یعنی تلویزیون بی بهره بودند )دور هم جمع میکرد تا رقابت های این اسطوره شکست ناپذیر را نظاره گر باشند.بنظرم کلی که حقیقتا چون اسلاف دینی اش از جنگ و خونریزی گریزان بود و در جنگ ویتنام شرکت نجست در آن دوران به هویت ملی مردمان سرزمینم بدل گشته بود و ایرانیان اصلی ترین هوادارانش بودند.در آن زمانه شاید خانه ای یافت نمیشد که در آن از کلی و رشادت هایش حرفی در میان نباشد.و صد البته علت اصلی محبوبیت و ماندگاری اش در میان ایرانیان ؛ این بود که " کسیوس مارسلوس کلی " دین مقدس اسلام را پذیرفت و نام خود را به محمد علی تغییر داد و این در آن دوران برای مردمی که بدنبال باورها و ارزشهای معنوی گمشده شان بودند اهمیت بسزایی داشت.


حلقه مفقوده داستان پیچیده محسن قهرمانی این است که چگونه امکان دارد با هماهنگی دایی به قهرمانی اتهام بسته شود؟

در برنامه دیشب ۹۰ روشن شد که ظاهرا قبل از بازی راه‌آهن و آلومینیوم هرمزگان، مبلغ دو میلیون تومان از سوی تیم تهرانی به داور مسابقه که همان محسن قهرمانی بوده پرداخت شده است.

در آن زمان علی دایی سرمربی راه‌آهن بوده، اما این داستان یک نکته عجیب و حلقه مفقوده دارد. آیا ممکن است دایی طی ۲۴۰ روز یعنی کمتر از ۹ ماه، اول به محسن قهرمانی رشوه بدهد و بعد علیه رشوه‌گیری او افشاگری کند؟

بازی مشکوک راه‌آهن و آلومینیوم در تاریخ ۲۹ دی ۹۱ انجام شده که با سه گل شاگردان دایی در دقایق پایانی (مجتبی شیری ۷۹ و ۸۲ و ایگور کاسترو ۸۴) به سود این تیم خاتمه یافته است. این در حالی است که افشاگری دایی علیه قهرمانی در تاریخ ۲۹ شهریور ۹۲ در ورزشگاه فولادشهر رخ داده است.

سوال این است؛ چگونه امکان دارد ابتدا با هماهنگی دایی مبلغی برای کسب موفقیت در یک بازی به قهرمانی پرداخت شده باشد و بعد از کمتر از یک سال، خود دایی بدون ترس از رو شدن این پرونده شهر را به هم بریزد و به قهرمانی اتهام ببندد؟

آیا راه‎آهنی‌ها بدون اطلاع دایی این کار را کرده‌اند؟ آیا این پول به خاطر حساب و کتاب‌های قبلی به قهرمانی پرداخت شده است؟ از ساعاتی دیگر، قطعا اطلاعات بیشتری در مورد این ماجرای عجیب به رسانه‌ها درز خواهد کرد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دفترچه یادداشت من